امپراطوری رونالدو در آستانه فروپاشی؛ ناخواستهای با تصور خواستنیترین بودن!
تصور کن نیم میلیارد نفر دوستت داشته باشند و باز هم تنها باشی! خیال کن کسی هستی که آرزوی خیلیهاست از نزدیک تو را ببینند اما به تو اجازه نمیدهند جایی بروی که دیده شوی! تجسم کن که کریستیانو رونالدو باشی و ... نمیخواهندت! غیرقابل تصور است؟ قبلاً شاید اما الان نه، دیگر نه؛ نه حالا که معروفترین فوتبالیست کره زمین تلنگری خورده که به او فهمانده زندگی بینظیر و حرفه خارقالعادهاش دچار تغییری ناگهانی، غیرقابل انکار و شاید غیرقابل بازگشت شده است. او هنوز هم مثل همیشه معروف است، تعداد فالوورهایش در اینستاگرام از همه بیشتر (509 میلیون) و شاید زمانی که این به انتهای این مطلب برسید، یک میلیون دیگر هم به تعدادشان اضافه شده باشد. تا قبل از حذف پرتغال و بازگشت به خانه هم، او همچنان (در کنار لیونل مسی) جذابترین سوژه شهر برای تماشا بود.
رونالدو هنوز هم خوشتیپ است - همانطور که خودش در مصاحبه با پیرس مورگان قبل از شروع جام جهانی گفت - هنوز در کانون توجهات قرار دارد و هنوز هم جزو بزرگترینهاست. انگار اما شرایط برای رو به تغییر است. با همه غیرقابلباور بودنش، رونالدو الان برای تیمهایش مهرهای مازاد محسوب میشود. بازیکنی ناخواسته، حداقل نه آنقدر که خودش میخواهد خواسته شود. برای او دیگر کارد به استخوان رسیده، جایی که شخصیتش، هیبتش و جذبهاش بیشتر از آنکه ارزشمند باشند، دردسرساز هستند. او در منچستریونایتد طرد شد و قبل از آنکه با مصاحبه جنجالیاش با مورگان، باشگاه، مربیان و همتیمیهایش را به آتش بکشد نیز شیاطین سرخ قصد کنار گذاشتنش را داشتند. پاریسنژرمن هم او را نمیخواهد. تیمی که بیشتر افتخاراتش را با آن کسب کرده، رئال مادرید هم موافق برگشتنش نیست. حتی هموطنانش در اسپورتینگ لیسبون هم نمیخواهند او برگردد، چه برسد به یوونتوسی که این روزها بدبختیهای خودش را دارد. در کل هیچیک از نخبههای لیگ قهرمانان که تا سال قبل حاضر بودند دار و ندارشان را به حراج بگذارند تا رونالدو را داشته باشند، الان دیگر او را نمیخواهند. با فسخ قراردادش با منچستریونایتد، رونالدو وسط فصل بازیکن آزاد شده و تا چند روز قبل به نظر میرسید که النصر عربستان مقصد بعدیاش باشد که البته با وجود تکذیبش شاید هنوز غیرممکن نباشد. شاید اما هیچکدام از اینها به اندازه نخواسته شدن برای ترکیب اصلی تیم ملی کشورش برای او آزار دهنده نباشد. مثل بازی قبل از آن، رونالدو برای مصاف با مراکش در یک چهارم نهایی هم از سوی سانتوس شایسته حضور در ترکیب اصلی دانسته نشد و 6 دقیقه پس از شروع نیمه دوم به او فرصت داده شد که به میدان برود.
راستش رونالدو جایگاهی دارد که تأسف خوردن به حال او را سخت میکند. او جزو تأثیرگذارترین، محبوبترین و در عین حال منفورترین (با معیارهای یکسان) بازیکنانی است که تاریخ تا به حال دیده است. او به خودش میبالد، باد در غبغب میاندازد و بدون هیچ ابایی خودشیفته است؛ البته شاید بیدلیل هم نباشد، چون او یکی از تماشاییترین شومنهای تاریخ ورزش است، یکی که هرگز از نقشآفرینی در عرصههای بزرگ نترسیده و هرگز زیر فشار چنین عرصههایی قامت خم نکرده و حتی سرسختترین مخالفانش هم درباره این موضوع اتفاق نظر دارد. با این وجود همانها این را هم میدانند که اگر قرار باشد از جایی به رونالدو ضربه زده شود، این بخش دقیقاً همانجاست.
در بازی سهشنبه هفته گذشته، رونالدو روی نیمکت نشانده شد و شاهد هتتریک درخشان جانشینش برابر پرتغال مقابل سوئیس بود. او در دقایق پایانی به عنوان یار تعویضی به میدان رفت و در پایان بازی هم اولین بازیکن پرتغال بود که پس از برپایی جشن صعود به یک چهارم نهایی جشم صعود گرفت. خب این چه نشانهای میتواند باشد؟ یک روز بعد، گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه رونالدو حاضر نشده با دیگر بازیکنان تعویضی تیم تمرین کند و تأکید کرده که باید در جلسه ریکاوری بازیکنان ترکیب اصلی شرکت داشته باشد. شاید هم این گزارشها بیاساس بودند. به هر حال درباره رونالدو شما از هیچ بابتی نمیتوانید مطمئن باشید.
رونالدو کسی است که 6 سال پیش داشت یک تنه پرتغال را قهرمان یورو میکرد تا اینکه درست سر بزنگاه و در فینال، مصدوم شد و روی برانکارد با چشمانی گریان زمین بازی را ترک کرد اما این هم باعث نشد که در نقش لیدر تشویق کنندگان تیمش در کنار زمین بالا و پایین نپرد. الان اما حال و روز او فرق میکند و واقعیت این است که یکسری رفتارهای خود او هم باعث این تغییر شده است. بدون شک فریاد زدن او بر سر سرمربی پرتغال فرناندو سانتوس به خاطر بیرون کشیدنش از زمین بازی مقابل کره جنوبی در آخرین بازی مرحله گروهی نمونه بارزی از همین رفتارها بود طوری که اگر حتی خود سانتوس هم مشکلی با این داستان نداشت، مماشاتش با رونالدو به منزله ضعف و ترس او از بازیکنش قلمداد میشد. در هر صورت، اکنون بسیار بعید به نظر میرسد که ببینیم رونالدو جایگاهش در ترکیب اصلی پرتغال را پس میگیرد به خصوص زمانی که پرتغال بدون او بسیار روان و یکدست بازی میکند.
این شبیه یک خط پایان برای رونالدویی است که تا الان شناختهایم. اگرچه تکذیب شده اما رفتن به لیگ عربستان سعودی با نهایت احترام برای رونالدو پسرفتی بزرگ و جهشی از چاله به چاه بود و اگر او از کوچکترین شانسی برای بازی در تورنمنتهای ملی بعدی (به خصوص یورویی که دو سال دیگر آغاز میشود) برخوردار بود، آن را هم از دست میداد چون ترکیب پرستاره پرتغال برای بازیکنی 39 ساله که از سطح اول فوتبال دنیا دور شده جایی نمیداشت. این یک حقیقت تلخ است و سازوکاری غمانگیز.
نظرتان راجع به رونالدو هرچه باشد، او بازیکنی است که فوتبال را به سطحی متفاوت برده و هر کاری برای طولانی کردن حرفهاش و حفظ سطح بالای عملکرد خود انجام داده اما خب هیچ چیزی بقای دائمی ندارد. همه انسانها فراز و نشیبهایی را تجربه میکنند و برای آنهایی که همیشه در اوج بودند، کوچکترین ضعفی نشان از فرود دارد. از بد قضیه برای رونالدو، این فرود زمانی دارد رخ میدهد که شاید خودش نمیخواست. او درست زمانی که فکر میکرد مرد اول کشورش برای فتح جهان خواهد بود، از ترکیب اصلی کنار گذاشته شد و دردناکترین بخش قضیه هم این است که او شاید دیگر هرگز شانسی برای بازی در جام جهانی نداشته باشد.
انتهای پیام/